loading...
پرتال سرگرمی خنده بازار
خـــنـــده بـــازار بازدید : 21 شنبه 20 مهر 1392 نظرات (0)

 

 

 

-دیگه کی بود که دخترها مسخرشون کنه و دخترا به چی می خندیدن؟ ؟

۲.دیگه کی بود که بره واسه خونه نون بخره؟

۳. دیگه کی بود که هی شماره بده و منتظر بمونه؟

۴.دیگه کی بود که دخترا تحویلشون نگیرن؟

۵.دیگه کی واسه دافا کادو بخره؟

۶. دیگه کی بود که اگه یه روز از خونه نزنه بیرون مامان و بابا هی بهش بگن تا کی مفت خوری میکنی؟

۷.دیگه کی بود که ۲ سال بره سربازی؟

۸. دیگه کیه که عرضه گرفتن دیپلمشم نداشته باشه و هرجا بری خواستگاری با شرمساری بگی سیکله؟

۹.دیگه کی بود که جوراباش عین دهنش بد بو باشه؟

۱۰.دیگه کی بود که رقیب بابا باشه یعنی عمرا عزیز بابا بشه؟

 

خـــنـــده بـــازار بازدید : 79 شنبه 20 مهر 1392 نظرات (0)

 

 

 

این تیتر در یکی از روزنامه ها توجه ما را به خودش جلب می کند: «چشمک زدن در تهران ممنوع شد!»
با خودمان می گوییم دم مسئولان گرم با این قانون هایشان! اصلاً هر چه می کشیم از این چشمک می کشیم! فکرش را بکنید، اگر چشمک وجود نداشت، بسیاری از اتفاقات بد به وقوع نمی پیوستند!

 

خـــنـــده بـــازار بازدید : 17 شنبه 20 مهر 1392 نظرات (0)

روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مال اندوزی کرده بود و پول و داریی زیادی جمع کرده بود، قبل از مرگ به زنش گفت: من می خواهم تمامی اموالم را به آن دنیا ببرم .او از زنش قول گرفت که تمامی پول هایش را به همراهش در تابوت دفن کند.زن نیز قول داد که چنین کند.چند روز بعد مرد خسیس دار فانی را وداع کرد.

زن نیز قول داد که چنین کند. وقتی ماموران کفن و دفن مراسم مخصوص را بجا آوردند و می خواستند تابوت مرد را ببندند و ان را در قبر بگذارند،ناگهان همسرش گفت: صبر کنید. من باید به وصیت شوهر مرحومم عمل کنم.بگذارید من این صندوق را هم در تابوتش بگذارم.دوستان آن مرحوم که از کار همسرش متعجب شده بودند به او گفتند آیا واقعا حماقت کردی و به وصیت آن مرحوم عمل کردی؟زن گفت: من نمی توانستم بر خلاف قولم عمل کنم. همسرم از من خواسته بود که تمامی دارایی اش را در تابوتش بگذارم و من نیز چنین کردم.

البته من تمامی دارایی هایش را جمع کردم و وجه آن را در حساب بانکی خودم ذخیره کردم.در مقابل چکی به همان مبلغ در وجه شوهرم نوشتم و آن را در تابوتش گذاشتم، تا اگر توانست آن را وصول کرده و تمامی مبلغ آن را خرج کند !!!

خـــنـــده بـــازار بازدید : 23 جمعه 19 مهر 1392 نظرات (0)


پسر در حال دويدن...
 
زااااارت (صداي زمين خوردن)
 رفيق پسر: اوه اوه ؟؟؟؟؟؟؟؟چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردي ؟؟؟؟؟، پاشو ؟؟؟؟! (شپلخخخخخ "صداي پس گردني")
 يک رهگذر: چيزي مصرف کردي؟يکم کمتر ميزدي خب!
 يک خانوم جوان رهگذر: ايييييش پسر دست و پا چلفتيِ خنگ!
 **************************
 
دختر در حال راه رفتن...
 
دوفففففففسک (زمين خوردن به دليل نقص فني در قسمت پاشنه کفش)
 رفيق دختر: آخ جيگرم خوبي؟ فدات شم! الهي بميرم! چي شدي تو يهو؟ واااااااااااي...
 يک رهگذر: دخترم خوبي؟ فشارت افتاده؟ ميخواي برسونمت دکتري جايي؟
 يک پسر جوان رهگذر: اي واي خانوم حالتون خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 من ماشينم همينجا پارکه يه لحظه وايسين،با اين وضع که ديگه نميتونين پياده برين.

خـــنـــده بـــازار بازدید : 29 جمعه 19 مهر 1392 نظرات (0)


همسر عزيز و مهربونم دوستت دارم
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 اين پست رو گذاشتم که يه روزي به همسر آينده ام نشون بدم و بگم من از خيلي وقته پيش دوسش داشتم .
 
يه همچين آدم بافکريم من!!

تعداد صفحات : 33

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما در مورد خنده بازار؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 163
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 121
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 217
  • بازدید سال : 225
  • بازدید کلی : 14,646